سلام بر کوچکترین پیام رسان کربلا
آرام نازنین عمه! آرام، مبادا شامیان صدای گریه و بی تابی دختر حسین(ع) را بشنوند. این خرابه کجا و آغوش گرم و نوازشهای مهربان بابا کجا؟
هر چه میخواهد دل تنگت، بگو. بابا، امشب به مهمانی دلِ بی قرارت آمده، بگو از سیلی خوردنها و تازیانهها و آتش خیمههای عصر عاشورا. بگو از درد غربت و محنت غریبی، بگو از صورتهای نیلی و اسیری و بیابانهای بی رحمی. بگو از بی شرمی یزیدیان و کوفیان سست پیمان و استقبال شامیان، آرام، نازنین عمه! آرام. اکنون تو، به مهمانی بابا میروی. سفر به سلامت!
پنجم صفر مصادف است با سالروز شهادت سه ساله امام حسین (ع)؛ امشب رقیه (ع) است و عمه، رقیه با اسیران دیگر وارد خرابههای شام شد، اما دیگر تاب دوری ندارد پریشان در جست و جوی پدر است. امشب رقیه(ع)است و سر بابا، امشب ملائک آسمان از غم دختر حسین (ع) در جوش و خروشند، امشب شب وداع رقیه و زینب (ع) است.
با تولد حضرت رقیه (ع) در سال ۵۷ قمری، مدینه نور دیگری گرفت و خانه کوچک امام، گرمای تازهای یافت. دیری نپایید که ام اسحاق جان به جان آفرین تسلیم کرد و رقیه کوچک از نعمت مادر محروم شد. امام حسین (ع) او را در آغوش پر مهر خویش، بزرگ کرد و پیوسته به خواهرش زینب (ع) سفارش میفرمود که برای رقیه (ع) مادر باشد و به او محبّت کند.
نظرات شما عزیزان: